پاسخ: یکى از علایم ظهور آن حضرت که در بعضى روایات از نشانه هاى حتمى شمرده شده، خروج شخصى به نام (دجال) است. وى یک طاغوت پرتزویر وحیله گر است که عده بسیارى را به دنبال خود مى کشد.
در روایات براى او صفات گوناگون وعجیبى ذکر شده است که با هم مى خوانیم:
حتمى بودن خروج او: امیر المؤمنین (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند که فرمود: (پیش از قیامت ده امر حتمى واقع مى شود: خروج سفیانى، دجال، دود، دابه الارض، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسى، فرورفتن در مشرق جزیره العرب، بیرون آمدن آتشى از قعر یمن که مردم را به محشر براند).
نام ونسب او: عده اى گویند که نام دجال صائد بن صید یا ابن صیاد است، وبرخى مخالف راى ایشان را گفته اند. در کتابهاى لغت، دجال، به معنى کذاب است، وفعل آن را به معنى (آب طلا وآب نقره دادن) نوشته اند. دجال را در زبانهاى فرانسه وانگلیسى، (آنتى کریست) نامیده اند که به معنى دشمن وضد مسیح است.
خصوصیات فردى او: حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) مى فرماید: (او چشم راست ندارد، وچشم دیگرش در پیشانى اوست، ومانند ستاره صبح مى درخشد، چیزى در چشم اوست که گویى آمیخته به خون است. وى در یک قحطى سختى مى آید، وبر الاغ سفیدى سوار است.)...
ودر صحیح مسلم در کلام رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) دجال چنین توصیف شده است: (او مردى چاق، سرخ رو، با موى سرمجعد، واعوراست، چشمش همچون دانه انگورى است که بر روى آب قرار گرفته باشد).
عقیده او: امیر المؤمنین (علیه السلام) مى فرماید: (او با صداى بلندى فریاد مى زند که بین مشرق ومغرب، صدایش را جن وانس وشیاطین مى شنوند (به فرض صحت روایت، ممکن است این عمل به وسیله رادیو وتلویزیون صورت بگیرد) ومى گوید: اى دوستان من! به سوى من آیید. من هستم کسى که آفریده است، پس استوار ساخته ومقرر کرده وهدایت نموده است. من پروردگار برتر شما هستم).
مکان خروج: امیر المؤمنین (علیه السلام) مى فرماید: (او از شهرى که آن را اصفهان مى گویند وقریه اى که معروف به (یهودیه) است بیرون مى آید).
مرگ او: رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: (دجال در امت من بیرون مى شود در چهل روز، پس خداوند عیسى بن مریم را مامور مى کند او را طلب مى کند واز بین مى برد).
وامیر المؤمنین (علیه السلام) ضمن یک خطبه طولانى فرمود: (مهدى (علیه السلام) با یارانش از مکه به بیت المقدس مى آیند، ودر آن مکان بین آن حضرت با دجال وارتش او، جنگ واقع مى شود، دجال وارتش او مفتضحانه شکست مى خورند، به طورى که از اول تا آخر آنها به هلاکت مى رسند ودنیا آباد مى شود وحضرت مهدى (علیه السلام) عدالت وقسط را در جهان به پا مى دارد، وطبق روایتى آن حضرت دجال را در کناسه کوفه به دار مى زند).
بعضى از علماء چون شیخ صدوق رحمه الله علیه - با استناد به پاره اى از روایات از جمله روایت امیر المؤمنین (علیه السلام) - معتقدند که غرض وهدف الهى، بر این تعلق گرفته است که دجال زنده باشد وکسى نتواند او را بکشد تا دجال آینده باشد.
محدث قمى (رحمة الله علیه) گوید: در روایت ابو امامه است که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: (هر مؤمنى که دجال را ببیند آب دهان خود را بر روى او بیندازد وسوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود ودر او اثر نکند. چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه وآشوب نماید، ومیان او ولشگر قائم (علیه السلام) جنگ واقع شود، بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (علیه السلام) یا به دست عیسى بن مریم (علیهما السلام) کشته شود).
البته عقیده شیعه بر این است که امام مهدى (علیه السلام) است که دجال را مى کشد، نه عیسى.
با توجه به خصوصیاتى که ذکر شد ودر بعضى موارد با هم اختلاف دارند، بعضى معتقدند: همان گونه که از ریشه لغت (دجال) از یک سو واز منابع حدیث از سوى دیگر استفاده مى شود، دجال منحصر به فرد معینى نیست، بلکه عنوانى است کلى براى افراد پرتزویر وحیله گر که براى کشیدن توده هاى مردم به دنبال خود از هر وسیله اى استفاده مى کنند، چنانکه پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده است: (هر پیامبرى بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت ومن نیز شما را بر حذر مى دارم).
ممکن است که این نظر درست باشد، چون اگر از مفاهیم رمزى وکفایى روایات مورد بحث صرف نظر کنیم، بیشتر آنها از نظر ضوابط سندى، اخبار واحدى مى باشند که چندان معتبر نیستند.