مردانی زیبنده بار از تبار خوبیها و رخصار محبت .....که مردانه زیستن و دلاورانه عرصه گری کردن ... نامشان برای ما غریب و محجوب و سکوتشان موجی از دریای پاکی و زلالی ..... زندگی را فهمیدن و معنای زندگی کردن را جور دیگری فهماندن ... پلاکشان نشانه ای از دیار بی نشانیها ....همان پلاک هایی که با اسم یا زهرا و یا حسین زیبنده بود و آشنا..........آدرس جاده ی عشقشان آنجایی بود که بوی حسین می داد ...... راهشان راه حسین و کارشان کار خدایی ......... گمنام بودن و خوشنام ....... با یار بودن و شیفته ی دلدار ...... گوئیا دنیا هرگز آنان را نمی شناخت ..........
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 فروردین 21 توسط
سجاد مقیمی منفرد