سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبان مهدی عج گچساران

در مورد شناخت دقیق و سالم ادیان و مذاهب ، نیاز به فرصتی بیشتر برای ابعاد مختلف این شاخص بسیار مهم وجود دارد ؛ جامعه ی امروزی باید این باور را داشته باشند ؛ که از هر حیث جهان در حال رکود معنوی قابل توجهی است و سامان دهی این عملکرد و سالم ماندن جوامع ازاین ارزشهای ضد اخلاقی بیشتر از قبل نیاز به یک عدالت محوری و تحقق مبانی اسلامی و انسانی درست    دارد ،  که باید این روند نامتعادل را در مسیری که کج راهه میرود ؛ به سمت و سوی ارزشهای والای ناب الهی قرار داد . می بینیم که برخی از جوامع امروزی ؛ نگرش های بسیاری ساختگی و بدلی را در نهاد اندیشه ها سیر داده اند. و حرکت های انجمن های سطحی نگری بر گستره ی فکرها و تمدن های مستولی شده است... و در آستانه ی تحقق بندهایی از شیوه های نو و به ظاهر ارزشی هستیم که بطن ناموزون آن گریبان جوامع را گرفته ، و دامنه ی آن به سرعت رو به افزایش چشمگیری است و روند آن مرز هایی از قلمرو دل و فکر عده ای از زود باوران تملق جوی را پوشانده است ... پس باید چه راهی برای  سطحی زدایی و برداشتن نگرش های باطل در طول این ناهنجاریهای اخلاقی اندیشید،و چگونه باید سؤالهای این تنشهای متد ساختگی را پاسخ بدهیم ، ابتدا باید مقدمه ای را در ضمن پاسخ دادن به این نوع ناهماهنگیهای پیدایشی قرن حال حاضر داد تا کسی در روند آن شک نکند ، باید ازدریچه ای وارد شویم که ازهر نظر فکر مخاطبان را درگیر یک نوع احساس نیاز به آن بدانیم ...  سؤال اول اینکه چرا انسان ها بیشتر از آنکه قبول میکنند؛ توجه و دقت نمی کنند، سرمایه هر انسانی قوه ی عقل و درک اوست . پس باید در پی گمشده ی خودش نهایت تلاش را انجام دهد ودر مسیر صحیح آن قدم بگذارد؛ شروع هر کاری اگر درست ودقیق نباشد ، قطعاٌ سر لوحه ی  آن چیزی به جز خسران و ضرر نیست ؛و دیگر قابل جبران نیست ...    نقطه ی عطف همه ی اینها تحقیق و تفحص سالم و بی بدیل می باشد ، خوب بهتر است ، شروع بحث را از خود پیدایش مذاهب الهی آغاز کنیم ، اولین مذهب و دین توسط چه کسی انجام گرفت و توسط چه کسی به پایان می رسد .... ادامه دارد             






نوشته شده در تاریخ جمعه 89 آبان 28 توسط سجاد مقیمی منفرد

در باورها نمی گنجد که تنهایی مسلم چقدر دل نازنین امام حسین را رنجاند






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 25 توسط سجاد مقیمی منفرد

لابلای همه ی واژه های زیبای هستی ؛ تنها رنگ بردباری نگاه تو می تابد ، باز هم باید گفت که شعر سبز صبوریت تمام واژگان را در نوردیده و شکوه ترنمت را بازگو کرده .... در مقابل طلوع بلند جمالت تمام روشنایی خورشید روزنه ای بیش نیست،سالهاست که زمان ومکان ، مشرق و مغرب در پی تو می دوند ، به یقین می توان گرمی حضورت را در بین دیدگان اشک بار عاشقانت پیدا نمود و حس دلتنگی غربتت را در مدار قلب های پرتپش حس کرد .... ای مهربانم دیگر بال پروازی نیست برای پریدن ، دیگر شورو حالی نیست برای رسیدن ؛ همه جا خاموش وسوت وکور است ، مولاجان دیدگان خسته و منتظر به امید گشایش و فرج سیلاب اشک براه انداخته اند ،دیگر طاقت دوریت نفس هایمان را تنگ کرده ؛ بیا که صبری نمانده ، چگونه بگویم فراقت بیداد کرده ، ای کاش جمعه ی بعد بیایی و صبرمان را به پایان برسانی ........                                               با همه ی وجود باید گفت که وصف بلند بردباریت بس بی اندازه و دردناک است ، که زبان شعر به شکوه آمده و قلمرو کلام ، ناتوان مانده .... صبر تا کی ، بی قراری تا کی ، ناله و افغان تا کی ،شراره  و غم تا کی ؛ بیا که سینه ی تلخ دوران به رنج آمده و هجوم بغض ها امان نمی دهد . ای کاش سکوتمان ، انتظارمان ، شب تارمان با ظهورت به سر آید، بیا تا با آمدنت زخم های زجر کشیده ی روزگار مرحمی یابد و دردهای سوزناک شوریده حال آرام گیرد ، بیا که منتظریم ............






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آبان 24 توسط سجاد مقیمی منفرد

دلم بی تابی میکند ودر پس لحظه های سوت و کور  تو را میخواند ، به امید یک دیدار، دل غمگینم  بی قراری می کند ؛ و رنج های دوران بی شکیبت را یک به یک مرور می کند ، و دراوج دردمندی تنها تو را می خوانم ؛آقاجان به امید آنکه دعای فرجی  برایت بخوانم تا فرجی حاصل شود و به تو نزدیکتر شوم ،آقاجان میدانم به اندازه ای دل مهربانت را  رنجیده ام که اینطور بین من و تو فاصله افتاده... سالهاست که در خلوت تنهائیم یاد تو میکنم و از دوری هجرت اشک رنج می ریزم ؛ آقاجان  تحفه ای ندارم مگر این دل شکسته که جز به امید گشایش فرجت آرام نمی گیرد ،مولاجان بیا و این کلبه ی محزون را طراوتی ده ودرون خسته دلان راحرارتی...سودای منو غوغای دلم با یاد تو معنا دارد.....






نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89 آبان 20 توسط سجاد مقیمی منفرد

 طنین آشکاری سرتاسر عالم را در نوردیده و شوکت آسمانها و زمین را برانگیخته و انوار بلند عرشیان همه در مقابل طلوع نورانی هیمنه بخش حریم ولایتش تاریک رخسار گشته اند و  آفتاب ازلی صبر، مرزها را شکست و شکوه ازلی حقیقت جلوه گری نمود ‍، تا ریحانه نبی و ابهت امیر را هویدایی کند...اگر خورشید و ستارگان تا قعر کهکشان ها روشنی و عظمتی دارند همگی در مقابل پره ای از برق چشمان آستان امیر جن و انس ، ناچیز و اندکند .................




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آبان 18 توسط سجاد مقیمی منفرد

سجاد مقیمی منفرد

جهان امروز،جهان شهرت و ثروت و سرمایه داری است و این سیر ناخجسته تا جایی پیش رفته که پرداختن به مقوله مهم منجی عدالت گستر آخرالزمان را به کام عده ای تلخ می کند


جامعه امروزی، مبحث مهم انتظار را به معنای واقعی و حقیقی خود لمس نکرده و متاسفانه هنوز برای آن جایگاهی در خور شاْن قائل نشده است؛همچنانکه این غربت را در مقوله مباحث مهدویت، در دوره های مختلف گذشته نیز می بینیم.
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آبان 17 توسط سجاد مقیمی منفرد

سجاد مقیمی منفرد

اگر چه دنیای غرب دنیای متفاوتیست که نسلهایشان را در سایه خشونت و هرزگی رها کرده اند ولی بدانیم آن به باتلاق فرورفته ها،هرگز از مقابله بافرهنگ عفاف که یکی از مهمترین پایه های پیشرفت ماست خسته نمی شوند


غرب و استعمار خونخوار،با اغراض و اهداف پنهان؛از خود چهره ای صلح طلب و حامی حقوق بشر درست می کند؛ولی کسانی که پشت این صحنه سکانس می دهند،کارگردانانی هستند که خود سالهاست اسیر خباثت و رذائل اخلاقی اند
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آبان 17 توسط سجاد مقیمی منفرد

بشر امروزی چه خواستگاهی دارد آیا آرامش در گرو پول،مقام،شهرت و رفاه میباشد،آیابشر امروزی باید به همین سادگی چنین آرمانهایی را هدف غایی سرنوشت خودش قلمداد کند؟ اگر چنین باشیم بیچاره ایم و راه را گم کرده ایم...

 چرا امروزه ما گم شده ایم؟ چرا هر چه خرج میکنیم به آرامش مطلوب نمیرسیم ،همه اش ترس و دلهره سراسر وجودمان را گرفته و راه علاجی نمی یابیم اما به ناگاه فطرت درونی ام مرا به سمتی سوق میدهد و ندای آرامبخشی مرا میخواند و سرتاسر وجودم را می آلاید و مرا آرامشی مالامال از محبت میبخشد...

و آن نوا چیزی نیست به جز صدای محبوب بنده نواز که هر لحظه مرا بسوی خودش میخواند؛ و او کسی نیست جز خدای یگانه و اوست آرامش بخش تمام دلهای ناآرام و بیقرار

خدایا ما را به حال خودمان رها نکن .






نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آبان 17 توسط سجاد مقیمی منفرد

سلام برغریب دل آشنای مدینه،سلام برفرزند غریب بردبار مدینه ، سلام بر سینه ی تاب وتب روزگار ، سلام بر اوج صلابت و پاسداری روزگار،
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آبان 17 توسط سجاد مقیمی منفرد

ای کاش بساط همه ی ظلمتکده ها برچیده می شد و افق روشن مهربانی  ات ظهور میکرد و تب سینه های گرم و مضطرب رمیده میشد ...


ای کاش زودتر، عطش قلب های داغدار ملتهب، فرو می نشست ... وای کاش صدای امواج گریه و ناله های غریبانه تسکین داده میشد...
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89 آبان 17 توسط سجاد مقیمی منفرد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin

کد صلوات شمار برای وبلاگ